English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6504 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prompt to go U اماده برای رفتن
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
hypnosis U خواب مصنوعی
somnolism U خواب مصنوعی
hypnotic U مولد خواب مصنوعی
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
pathetism U خواب اوری مصنوعی هیپنوتیزیم
hypnotism U علم هیپنوتیزم یاطریقه خواب اوری مصنوعی
mesmeric U مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
prompt to go U اماده رفتن
bound U : اماده رفتن
to fall asleep U به خواب رفتن
get off to sleep U خواب رفتن
to doze off U به خواب رفتن
to be prepared to go U اماده رفتن بودن
he is indisposed to go U اماده رفتن نیست
sleeping U خواب رفتن خفتن
somnambulation U راه رفتن در خواب
somnambulate U در خواب راه رفتن
noctambulism U راه رفتن در خواب
noctambulation U راه رفتن در خواب
dead to the world <idiom> U زود به خواب رفتن
somnambulism U راه رفتن در خواب
sleeps U خواب رفتن خفتن
zonk out <idiom> U سریع به خواب رفتن
sleep U خواب رفتن خفتن
bound for home U اماده رفتن به کشور میهن
hom ward bound U اماده رفتن به کشور میهن
conk out <idiom> U بعلت خستگی به خواب رفتن
to sleep sound U خواب راحت یاسنگین رفتن
somnambulant U معتاد به راه رفتن در خواب
somnambular U معتاد به راه رفتن در خواب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
he is out and a bout U از بستر برخاسته و اماده بیرون رفتن است
out like a light <idiom> U (زود خوابیدن)خیلی سریع به خواب رفتن
somnambul U کلمه پیشوندی است بمعنی راه رفتن در خواب
pettiforggery U تشبث بوسائل پست
psychotherapy ortherapeutics U معالجه بوسائل روحی یاهیپنوتیزیم
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
alpha beta technique U روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
ready to die U اماده برای مرگ
fit to work U اماده برای کارکردن
on offer U اماده برای فروش
to fit with U اماده کردن برای
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
backwards U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
covers U اماده برای برگرداندن توپ
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
to prepare for war U برای جنگ اماده شدن
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
batted U گل اماده برای کوزه گری
bats U گل اماده برای کوزه گری
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
on guard U اماده برای دفاع باشید
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
cover U اماده برای برگرداندن توپ
up and running U اماده برای عملیات کامل
bat U گل اماده برای کوزه گری
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
to the manner born U فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
night clothes U لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
sawhorse U نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
lime paste U اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
prolog U زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
the early bird catches the worm <proverb> U کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
somnambulist U کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
narcolepsy U حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
night gown U جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
trip the light fantastic <idiom> U رفتن برای رقصیدن
fluctuability U امادگی برای بالاوپایین رفتن
sick call U تجمع برای رفتن به بهداری
to stretch one's legs U برای ورزش راه رفتن
gressorial U مناسب برای راه رفتن
hypnoid U نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoidal U نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
to step out U برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
turn out <idiom> U رفتن برای دیدن یا انجام کاری
sand shoes U یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
to be coming up to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to come towards U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
to go away U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to be after somebody U پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
to go clubbing U به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
shore leave U مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
to ride on the bus U سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
hypnogogic U خواب اور خواب کننده
dreamier U خواب مانند خواب الود
hypnagogic U خواب اور خواب کننده
dreamiest U خواب مانند خواب الود
morpheus U الهه خواب خواب پرور
dogsleep U خواب زودبر خواب دروغی
dreamy U خواب مانند خواب الود
somnific U خواب اور خواب الود
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
Which bus do I take for the opera? U برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
list U 1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
Which bus do I take to Victoria Station? U کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
night dress U جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
He is fast asleep. U خواب خواب است
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
accrete U مصنوعی
flower work U گل مصنوعی
feigned U مصنوعی
artful U مصنوعی
synthesic U مصنوعی
dummies U مصنوعی
man made U مصنوعی
postiche U مصنوعی
man-made U مصنوعی
sophisticated U مصنوعی
synthetic U مصنوعی
artificial U مصنوعی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1لطفا بیاین دنبالمون
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com